با جواد عزتی، بازیگر نقش لطیف در سریال «دردسرهای عظیم 2»:
جواد عزتی همان لطیف سریال تلویزیونی «دردسرهای عظیم 2» است که این روزها همزمان با پخش از شبکه سه، مراحل تصویربرداری را پشت سر میگذارد.
لطیف در فصل جدید این سریال درگیر ماجراهای بیشتری شده، زیرا برخلاف فصل اول که زنده شدن یک مرده به نام فرحان (مهدی هاشمی) زندگی او را با مشکلاتی همراه کرده بود، در سری جدید یک بچه این نقش را به عهده دارد و پیدا شدن این بچه ناخواسته او را با یک دنیا ماجرا روبهرو میکند؛ ماجراهایی که گاه شیرین و گاهی نیز تلخ است.از آنجا که تولید و پخش این سریال همزمان است و گاهی گروه سازنده 15 ساعت در شبانهروز کار میکند تا سریال را به پخش برساند با هماهنگی برنامهریز گروه، ظهر یکی از روزهای گرم تابستان عازم لوکیشن سریال واقع در توانبخشی عمل که در خیابان فرعی زعفرانیه قرار دارد، میشویم و در فرصت کوتاهی که پیش میآید با جواد عزتی به گفتوگو مینشینیم.
دردسرهای لطیف از تابستان پارسال تا رمضان امسال چقدر بیشتر شده و او را به لحاظ شخصیتی بزرگ کرده است؟
انگار دردسرهای لطیف تمام شدنی نیست! شخصیت لطیف شکل گرفته و مردم هم دیگر او را کاملا میشناسند. بهتر است بگویم مردم لطیف را این طور دوست دارند؛ مرد جوانی که با ماجراهای ناخواستهای روبهرو میشود. به همین دلیل من تغییری در رفتارهای لطیف ندادم، اما معتقدم قصه و روایت در آثاری که فصل دوم آنها ساخته میشود، نقش بسزایی دارد و مهم است. بنابراین لطیف مثل دردسرهای عظیم 1 است و من به سهم خودم که این نقش را بازی میکنم، سعی خواهم کرد جذابیت او را بیشتر کنم و آنچه بیش از همه به من در این زمینه کمک میکند، قصه است.
خودم احساس میکنم قصه سری دوم دردسرهای عظیم در مقایسه با فصل اول خیلی بهتر و پختهتر شده است. شخصیتها بیشتر با قصه عجین شدهاند و روایت و ریتم قصه هماهنگی مناسبی دارد. خوشبختانه بازتاب خوبی هم از مردم گرفتیم و مردم مرتب لطفشان را نسبت به ما نشان میدهند.
به نظر من هر اثر نمایشی که برای مردم ساخته میشود باید همان چیزی باشد که آنها دوست دارند. زمانی که یک فیلم سینمایی میسازیم مردم برای تماشای فیلم بلیت میخرند، بنابراین حق انتخاب دارند که به تماشای آن فیلم بروند یانه! اما کار در تلویزیون فرق میکند و مردم باید همان چیزی را ببینند که این رسانه نشان میدهد. بنابراین من بهعنوان بازیگر باید نهایت تلاشم را به کار گیرم تا رضایت مردم را به دست آورم. خوشحالم مردم سریال دردسرهای عظیم 2 را مثل فصل اول آن دوست دارند.
یعنی فکر میکنید همه مردم از تماشای این سریال راضی هستند؟
من چنین حرفی نزدم، بلکه از بازتابهایی گفتم که از مردم دریافت میکنیم. وقتی سریالی از تلویزیون پخش میشود برخی با آن همراه میشوند و از آن خوششان میآید و شاید برخی هم با آن ارتباط برقرار نکنند. ما نمیتوانیم یک اثر بسازیم که صددرصد مردم آن را دوست داشته باشند و از دیدن همه صحنههایش لذت ببرند.
اما همه گروه سعی میکنند در روایت و اجرای فیلمنامه دردسرهای عظیم 2 صحنهها را به گونهای اجرا کنند که مردم آنها را دوست داشته باشند. خوشبختانه یک گروه حرفهای این سریال را تولید میکنند. سکاندار کار برزو نیکنژاد است که کارگردان کار است و فیلمنامهنویسان سریال دردسرهای عظیم درامنویسان خوبی هستند و به نظرم قصه در این فصل خیلی خوب شده است.
ما یک درام خوب را با روایتی طنز و شیرین برای مخاطب تعریف میکنیم. این سریال مثل فصل قبلیاش به زندگی مردم نزدیک است و اتفاقات این مجموعه دور از واقعیت زندگی مردم نیست.
تکیهکلامهای لطیف نسبت به فصل قبل تغییر کرده و کمتر از کلماتی از جمله ناراحت شدی، استفاده میکند. آیا این به خواسته خودتان بود؟
بله، کاملا با هوشمندی این کار را انجام دادیم. تنوع بصری و شنیداری همیشه خوب است و مخاطب هم به این تنوع نیاز دارد و از آن استقبال میکند. به همین دلیل برخی تکیهکلامهای فصل قبل کمتر گفته میشود و به نظرم برای بهتر شدن کار باید این اتفاق میافتاد.
هنر، مثل بچهای است که از او مراقبت میکنید تا بزرگ شود. این روش کار من هم به نوعی مراقبت کردن از حرفه و کارم است. بازیگر باید یاد بگیرد برای هنر خودش مشتری داشته باشد و آنها را حفظ کند و راضی نگهشان دارد و نهتنها تعداد آنها را بیشتر کند، بلکه مراقب باشد کمتر نشوند. من هم تلاش میکنم مردم از کارم راضی باشند.
وقتی قرار شد در فصل دوم این سریال بازی کنید، آیا به تکیهکلامهای جدید فکر کردید؟
تکیهکلام چیزی نیست که فکر کردنی باشد. بدترین اتفاق این است که شما به تکیهکلام فکر کنید. نمیدانم چرا مد شده و هر کسی به زور میخواهد این کار را انجام بدهد، اما من سعی میکنم ببینم در موقعیت چه پیش میآید و بعد بر اساس آن تصمیم میگیرم و چیزی به ذهنم میرسد و آن را میگویم.
چنین به نظر میرسد که شما بازیگری هستید که در لحظه ایدههای تازه به ذهنتان میرسد؟
بله! هیچ وقت از قبل فکر نمیکنم فردا چگونه مقابل دوربین بازی کنم، حتی نیم ساعت قبل از ایفای نقش هم به این ماجرا فکر نمیکنم، چون معتقدم در لحظه اتفاقات خوبی میافتد که صادقانهتر خواهد بود. هر بازیگری سبک خودش را در کار دارد و من هم علاقهمندم سبک و سیاق خودم را در کار داشته باشم که مخصوص جواد عزتی است، ولی از اینکه نقشهایم شبیه هم شود، گریزان هستم. به همین دلیل سعی میکنم نقشهایم را متنوع اجرا کنم.
یعنی از قبل نوع بازیتان را طراحی نمیکنید؟
برایم چگونه بازی کردن مقابل دوربین مهم است اما به نظرم درست نیست نسبت به فضایی که میخواهم قرار بگیرم و جلوی بازیگر دیگری بازی کنم از قبل فکر کنم، چون ناخودآگاه نسبت به محیط، تفکر کارگردان، بازیگر نقش مکمل و... شرطی خواهم شد، چون ممکن است در موقعیتی قرار بگیرم که زاویه دید کارگردان، موقعیت یا بازیگر نقش مقابل با آنچه در ذهنم چیدهمان کردهام، تفاوت داشته باشد. وقتی از قبل به این موارد فکر کنید و بعد در صحنه با چیز دیگری روبهرو شوید، ناخودآگاه صداقتتان را در بازی از دست خواهید داد. تماشاگر وقتی بازیگری را دوست خواهد داشت که در بازی، رفتار و دیالوگ او صداقت ببیند. اگر تماشاگر فکر کند بازیگر به او دروغ میگوید و صداقت ندارد، نهتنها او را بهعنوان بازیگر باور نمیکند، بلکه او را کنار میگذارد.
بده و بستانهای شما و بازیگر نقش بهار (الناز حبیبی) شیرین درآمده است، آیا از قبل با هم تمرین میکنید؟
نه، این مساله بستگی به پارتنر (بازیگر نقش مقابل) دارد. وقتی دو بازیگر شناخت خوبی از هم داشته باشند دیگر نیازی ندارند از قبل حرف بزنند، چون کارشان را بلدند و میدانند چه کار میخواهند انجام بدهند. درباره من و بهار هم این اتفاق افتاده است.
آیا تا به حال پیش آمده بازیگر نقش مقابل شما بد بازی کرده و بازی شما را هم خراب کند؟
بله، بارها این مساله اتفاق افتاده است. بهعنوان مثال سر صحنه آمده و بعد متوجه شدهام بازیگر مقابلم دنیای دیگری دارد. در این مواقع باید بازیگر این آمادگی را داشته باشد که بازیاش را تغییر دهد و جور دیگری بازی کند تا جنس کار یکدست شود.
همکاری شما با کارگردان چگونه است و چقدر با یکدیگر مشورت میکنید؟
خوشبختانه سلیقه من و آقای برزو نیکنژاد در کمدی، شخصیتپردازی و حتی اندازه کمدی یکی است. من مرتب با او درباره حتی جزئیات نقشم صحبت میکنم و همیشه هم به نتایج خوب و دوستداشتنی میرسیم. خیلی مهم است کارگردان غیر از مسائل فنی یعنی دکوپاژ، میزانسن و... روابط بین شخصیتها را بخوبی درک کند. بداند معنای سکوت بازیگر چیست و بازیگر از سکوتش چه چیزی میخواهد یا این که چه چیزی به نفعاش است و کجا باید حرفش را بفهمد. فهمیدن این لحظات خیلی اهمیت دارد، چون بازیگری اصولا فهمیدن لحظه است. آقای نیکنژاد این را خوب متوجه میشود.
ضمن اینکه نه تنها نگاه کمدی من و او یکی است، بلکه به نظرم او قصهپرداز خوبی است و با توجه به شناختی که از موقعیت کمدی دارد، میداند در این لحظات قصهاش را چگونه تعریف کند تا مورد توجه مردم قرار بگیرد.او از آن دست کارگردانان نیست که همه امیدش به بازیگر خلاصه شود، بلکه خودش هم ایدههای بسیار خوب و جذاب به بازیگر میدهد تا با اضافه کردن آن، نقش رنگ و بوی تازهای به خود بگیرد و بهتر پرورش یابد.
نگاه شما به کمدی چگونه است؟ کمدی موقعیت را ترجیح میدهید یا کلامی؟
به نظرم این نگاه توصیفی نیست. هر کاری جنس کمدیاش را مشخص میکند و نمیتوان به اجبار کمدی موقعیت یا کلامی به کاری تزریق کرد. یا این طور گفت که کمدی فلان بازیگر یا کارگردان بهتر و ضعیفتر از دیگری است. هر کس روش خودش را دارد و به نظرم نگاه برزو نیکنژاد به کمدی شیرین است و همین به جذابیت کارهایش اضافه کرده است. من هم با توجه به شناختی که از جنس کارش دارم، از کار با او لذت میبرم.
پس با این نگاه سریال دردسرهای عظیم 2 را کمدی میدانید؟
کمدی صرف نیست! بلکه لحظات کمدی در روایت قصه آدمها بخوبی عجین شده تا مخاطب از تماشای این کار لذت ببرد و شاهد یک کار شیرین باشد.
لطیف در موقعیتهای مختلف دیده میشود. برای بهتر شدن نقش چه کردید؟
برای خوب اجرا شدن نقش لطیف همه سعیام را کردم. به نظرم بازیگری که چیزی با خودش به کار نیاورد، بازیگر نیست و فقط مجری نقش خواهد بود. البته بازیگر بدون نقشه راه که کارگردان به او میدهد، نمیتواند کاری کند. این دو مکمل هم هستند.
مطمئن باشید خیلی چیزها را من از کارگردان ایده گرفتهام و خیلی چیزها را هم او در بازی من دیده و به کار اضافه کرده است. فکر میکنم همفکری و همدلی میان افراد گروه حرف اول را میزند و این تعامل میان کارگردان و بازیگران خیلی زیاد است.
با توجه به اینکه تولید و پخش همزمان به سختی کار و نگرانی رساندن بموقع به آنتن منجر میشود، آیا بودن در این شرایط تمرکزتان را در بازی کم نمیکند؟ چون شنیدهایم فیلمنامه روز به روز به دستتان میرسد.
صددرصد تمرکزم را کمتر میکند، اما این مساله در ساخت آثار نمایشی این روزها رایج شده و نمیتوان کاری هم کرد. البته من در مقامی نیستم که در این باره حرف بزنم. مسلما اثری که دقیقه 90 ساخته شود و نگرانی برای رساندن بموقع پخش دارد، ضررش بیش از همه به سمت ما برمیگردد، چون خلاقیت کمتر و خستگی بیشتر حاکم میشود.
در این مواقع به جای تمرکز کردن روی نقش باید به زمان فکر کنیم تا کار بموقع به پخش برسد. این ایراد بزرگی است که به نظرم بهتر است اصلاح شود.
پس چطور حاضر میشوید در اثری بازی کنید که این شرایط را دارد؟
معمولا سعی میکنم چنین کارهایی را نپذیرم، ولی بازی در سریال دردسرهای عظیم 2 انجام وظیفه بود. گرچه با فشردگی زمان برای ساخت این سریال روبهرو هستیم، اما همه تلاشمان را میکنیم تا کار خوبی به مخاطب ارائه کنیم.
یعنی اگر زمان بیشتری داشتید ما لطیف را طور دیگری میدیدیم؟
منظورم از خلاقیت این نبود که من برای نقش لطیف کمگذاشتم، بلکه منظورم کلیت کار بود که وقتی گروه زمان بیشتری در اختیار داشته باشد، مسلما خلاقیتشان بیشتر خواهد شد. ما میتوانیم یک صحنه را ظرف سه دقیقه ضبط کنیم و هم در10 دقیقه بگیریم. طبیعی است زمان مناسب داشته باشیم با تمرکز بیشتر کار میکنیم.
آیا هنگام بازی به حرکت دوربین هم توجه دارید و این که با این قاببندی، میمیک صورتتان چطور باشد؟
بله، صددرصد به همه این موارد فکر میکنم. اهمیت دارد چطور نور به صورتمان میخورد یا این که قاب دوربین چگونه است. بازیگر باید حواسش به همه چیز باشد.
برخی مواقع پیش میآید به دلیل وسواس کارگردان صحنهای چند بار تکرار شود. اگر این اتفاق بیفتد، آیا برای چندمین بار میتوانید همان طنازی برداشت اول را داشته باشید؟
این وظیفه من بهعنوان بازیگر است که اگر 20 تا برداشت هم شود کارم را به بهترین شکل انجام بدهم. به هر حال این شغل من است و برای همین هم پول میگیرم. بازیگر باید در برداشت دهم هم مثل برداشت اول باشد. وظیفه بازیگر است که بعد از چهار تا برداشت اگر متوجه شد دیگر طنازی برداشت اول را ندارد، بازیاش را تغییر دهد و با یک حرکت دیگر یا کلمه جدید سکانس را شاداب کند. اگر قرار بود این طور نباشد هر کس دیگر میتوانست به جای ما بازی کند.